نمادهای آپولون
او معتقد است که هر خدائی در بارگاه المپ عطیّه و امتیاز مخصوص به خود را دارد که آن را به یونانی «تیمه Time» (2) باید نام نهاد.
بعضی از خدایان چندین «تیمه» دارند و «سرودهای همری Les Hymnes homeriques» در حقیقت می تواند نمودار این قدرت لایزال خدایان و «روانشناسی ملکوتی» آنان باشد.
تصوّر و شعر یونانی که از محسوسات سرچشمه گرفته است می تواند روشنی بخش اندیشه های قوم «هلاد Hellade» باشد.
همچنانکه نیزه ی «آشیل Achille» سمبل یورش و هجوم است، سپر «آژاکس Ajax» قدرت تدافعی را نشان می دهد. جسارت و شدّت عمل «آشیل» با سرسختی «آژاکس» ارتباط دارد و به همین جهت است که سمبل ها در خدایان نماینده ی خصلت و منش آنان به شمار می روند و در این زمینه «آپولون» و نقش او بی نهایت جالب توجه است.
خداوند هنر و نور را همیشه با تیر و کمان نشان می دهند همچنانکه در قرون وسطی «سن پی یر Saint Pierre» را با کلیدهائی که در دست داشت و «سن پل Saint Pul» را با شمشیر توصیف می نمودند.
صفات «آپولون» با کمان او وابستگی مستقیم دارد و به همین جهت به قول «آندره شنیه Andre Chenier» او را «خداوند کمان نقره فام» نام نهاده اند که «از دور می زند» و «خدنگش از دور هدف می گیرد». «سوفوکل» او را «خداوندی با ترکش زیبا» و «اری پید» «حامل کمان خدائی» نامیده اند.
او تیراندازی است که گمان از قدرتش می نالد و به قول «اری پید» (3)، «آپولون» مجموعه ئی از تضادهای قابل بحث است.
«کمان» برای «لیکوس Lycos» (4) سلاح ترسوها است و او اعتقاد دارد دلاور مرد کسی است که در برابر طوفانی از تیرهای کمانداران، مردانه بایستد و رخ برنتابد.
«آمفیتریون Amphitryon» اختراع تیر و کمان را عاقلانه می داند و قدرت سپاهی را در سلاحی که دارد باز می شناسد.
اگر نیزه و کمان سرباز از کار بیفتد سایه ی مرگ او را خواهد پوشانید ولی تیرهای ترکش «آپولون» از فاصله ی دور هدف را نابود می کند.
عاقلترین رزمندگان آنهائی هستند که همچون «خداوند تیر و کمان» دشمن را از فاصله ی دور نابود می سازند. این مباحثات در حقیقت نموداری از عوامل اولیه اندیشه های عهد کهن درباره ی «آپولون» و قدرتهای او است؛ بدین معنی که «خدنگ» و سرعت آن و حرکت دست و بازو و دقت در نشانه روی، همه سمبل های قدرت رعدآسائی هستند که از نظر روانشناسی نیز «آپولون» را به ما می شناساند.
«آپولون» همچون «ناوک» کمانداران در برابر عشق و نفرت، تیزبال و بیرحم و انتقامجو است.
سجایای او به خوبی در «سرود همر» نمایان است. بدان هنگام که مادرش، لتو، به جزیره ی «دلس» پناهنده شد تا فرزندان خود را بزاید آوائی بدو چنین گفت: «فرزندی خواهی داشت که مغرور و هوسباز خواهد بود و می ترسم که نور خورشید را به هیچ شمارد و سرزمین مرا (دلس) تحقیر نماید و حتی بار دیگر آن را به اعماق سرد و تاریک اقیانوس بازگرداند».
در عقوبتی که «آپولون» نسبت به «تلفوز Telphouse» که از قبول معبدش سرباز زده بود روا داشت این «کاراکتر» به خوبی تأئید می شود.
«آپولون» تنها خداوند ناوک و کمانداری نیست بلکه خدای سروش عالم غیب نیز به شمار می رود.
او مفسّر اراده ی زئوس است و در این وقت کنیه اش «لوکزیاس Loxias» یعنی «خدای هاتفان» می باشد اما پاسخ های او هرگز روشن نیست.
«پیندار» در نهمین «پی تیک» خود صفات مختلف «آپولون» را ترکیب نموده و دو عنصر اصلی و اساسی یعنی «سرعت» و «پیشگوئی» را که نشان دهنده ی روش و منش اوست نمودار می سازد.
«مئوتیس» داستان عشق آتشین «آپولون» را به «سیرن» و نصیحتی که «سانتور کیرون Centaure Chiron» به او نموده است بازگو می کند که: هیچ زنی را برخلاف میل قلبی او نمی توان تصاحب نمود.
این گفته نشانه آن است که حتّی خدایان باید بر امیال خود تسلط داشته باشند و از نیروی ایزدی خویش سوء استفاده ننمایند.
در سرود اول «ایلیاد» همر، «آشیل» علیه سرنوشت خشمگین نمی شود و بدان گاه که ناچار است هجران «بریزئیس Briseis» را که اسیر کرده بود ولی «آگاممنن» او را ربود تحمل کند درست نقطه ی مقابل «آپولون» قرار می گیرد که حکم سرنوشت را نمی پذیرد! نمونه ی دیگری از قبول سرنوشت نظریه ی «کالیماک» در «سرود برای دمتر 1' Hymne a Demeter» است که نشان می دهد الهه ی المپ (دمتر) خشم خویش را فرو می خورد و به هنگامی که درختان جنگل مقدّس او را قطع می کنند به او امر سرنوشت درباره ی «اریزیکتون Erysichthon» (5) هیزم شکن تسلیم می شود و هرگز مانند «آپولون» خودخواهی خویشتن را اعمال نمی نماید در حالیکه خدایان، خطاکار را بدست خودش مجازات می کنند.
«آپولون» هنگام محاصره ی «تروآ» طاعون را به آن شهر فرستاد تا «آگاممنن» ناچار به تسلیم شود و نیز به گفته ی «ایلیاد» آپولون در همه ی جنگ ها از «پاریس Paris» حمایت می کرد و در نتیجه ی دخالت او «آشیل Achille» بقتل رسید.
سکّه هائی از دورانهای بسیار قدیم در دست است که یک طرف آن سر آپولون و در طرف دیگر نقشی از گرگ که حیوان مورد علاقه ی آپولون بوده است دیده می شود.
از پرندگان قو، کلاغ، لاشخور و از حیوانات دریائی خوک و نهنگ و از نباتات خر زهره مورد توجه «آپولون» بوده است.
در زمینه ی مذهبی، آپولون به تدریج خدای پیروان مذاهب وابسته به «ارفه» شد.
«آلن هوس Alain HUS» (6) تحت عنوان «مذهب آپولون دلفی» به «آپولون» جنبه ی معنوی و عرفانی بخشیده و هاتفان او را نیز آشنای به اسرار خوانده است.
تمایل به شناسائی، اصل وجود و راز نهانی که در تولد و مرگ انسانی است باعث شده است که انسان، به خصوص آنانی که به سنّت های خاندان خدایان ایمان دارند براز جوئی و کاوشگری خود ادامه دهند.
«همر» با اینکه طلایه دار بحث حکومت خدایان است اما هیچ خدائی را به صورت اختصاصی تجزیه و تحلیل نمی کند و کار او بیش از اینکه پرده برداری از اسرار باشد قهرمان سازی و داستانسرائی است.
در دوران «آرکائیک» (عهد عتیق) که سنّت های قدیمی هنوز رواج داشت تنها «آپولون» خدائی بود که حتی قدرتش از «آتنا Athena» نیز برتر شمرده می شد.
مسلماً «آپولون» و نام او ریشه ی هندو اروپائی ندارد (7) و داستانهای وابسته به او کاملاً از نظر روایت دارای منابع مختلف به نظر می رسد.
بعضی از دانشمندان متون کلاسیک کهن که سعی کرده اند تا رابطه ی بین ساکنان «دلس» و قوم «هی پربورئن ها» را پیدا نمائید خدائی از نسل شمالی ها را مورد ستایش یافته اند که یونانیان قدیم به هنگام مهاجرت، سنّت های آنان را با خود به ناحیه ی «دلس» آورده اند.
رابطه ی «آپولون» با «قو» و «زلف سیاه» و «عنبر» نشان می دهد که یونانیها توانسته اند مشخصات خدایان هندو اروپای شمالی را در مورد خدایان خود نیز بپذیرند در حالی که قوم «هی پربورئن» از نژاد اروپائی نبوده و در سیبری قدیم زندگی می کرده اند؛ بنابراین «آپولون» باید یک خدای ناحیه ی آناتولی باشد زیرا او پسر زئوس و لتو (خدای آسیای صغیر) است که «همر» او را حامی اقوام آسیائی معرفی می کند و از سوی دیگر آسیای صغیر سرزمین «سیبیل ها Sibylles» (8) است.
مراسم اجرای سنّت های خاصّ «آپولون» بخ جز «دلف» بقیه در آسیای صغیر انجام می شده است. («دلس» و «پاتارا Patara» در لیسی Lycie- «دیدیم Didymes» در کاری Carie- «کلاروس Claros» در ایونی Ionie- «گریمئیون Grymeion» در «اتولی Etolie»). تمام این معابد «آپولون» به قول «پوزانیاس» در آسیای صغیر قرار گرفته اند.
قوم «هی تیت ها Hittites» نیز خدائی به نام «آپولوناس Apulunas» داشتند که بسان «آپولون آژییوس Apollon Agyieus» (9) مردم دیار خود را حمایت می نمود و به نظر می رسد که این خدا نیز یک منشاء سیبری داشته که از راه آناتولی در تمدن یونانی رسوخ یافته است.
«ایلیاد» سیمائی مهربانتر و جذاب تر از سایر خدایان به او بخشیده است و جالب این است که خواهر دو قلوی او (ارتمیس) را در بعضی سنّت ها دختر «دمتر» دانسته اند ولی در هر حال الهه ئی از کرانه های مدیترانه بشمار می آید که بدون شک منشاء او در آسیای صغیر و به خصوص ناحیه ی «افز Ephese» قرار دارد که معبدش در آن واقع شده است.
«آرتمیس» حامی حیوانات و بانوی همه ی آنها بشمار می رود (potnia theron).
تنها رقابت «آرتمیس» با «هرا» و «دمتر» باعث شده است که «باکره شکارچی» شهرت و آوازه ی لازم را پیدا ننماید ولی در جنبه ی امور جنسی و کشاورزی دارای آئین های خاصّ است.
«ایلیاد» او را مانند «آفرودیت» حامی مردم تروآ دانسته است.
حمایت او از شکارچیان باعث شد که «هلن ها Hellenes» او را شبیه یکی از الهگان هندو اروپائی به شمار آورند و (پارتنوس Parthenos) یا ربه النوعی که یا ازدواج نکرده است بشناسند و به عنوان «باکره شکارچی» ستایش نمایند.
با وجودی که خودش فرزندی نداشت، کودکان را حمایت می کرد و این منش و سجیّه، تجسّم نقشی است که از «ماه» به او نسبت داده می شود همچنانکه «آپولون» را به خورشید منسوب می نمایند.
سنّت های «آپولون» از نظر قدرت به هیچ وجه قابل مقایسه با خواهرش نیست زیرا در میان تمام اقوام و ملل، حتی وحشی ها مورد ستایش است.
«کرزوس Cresus» بارها با هاتفان او مشورت کرده و «داریوش اول» (10) مسلماً با سنّت های او آشنا بوده زیرا به ایرانیان همیشه حقایق را باز می گفته است.
«آپولون» از نظر مذهبی و فلسفی قبل از هر چیزی خدای «دلس» و «دلف» است و بخصوص در معبد دلف اثر معنوی او کاملاً مشهود است. کاوشهای باستانشناسی در این محل ثابت کرده که پیش از سلطه ی آپولون در این محل «گای- تمیس» دارای هاتف بوده اند و «پی تون Python» ناظر اجرای سنّت های وابسته به آنان بوده که بدست «آپولون» کشته شده است.
پس از آنکه اقوام «دورین Dorienne» آن خطّه را تصرّف کردند 12 قوم یونانی برای نگاهداری این معبد نماینده فرستادند و چنانکه اشارت رفت «بازهای پی تیک Jeux Pythique» که جای خود را به بازیهای المپیک داد بنیان نهاده شد.
سجیّه تمام مردم سرزمین هلن در نگاهداری معابد، بخصوص از نظر روانشناسی بسیار جالب توجه است.
«آماندری Amandry» دانشمند یونان شناس دقیقاً سنّت های آپولون را بررسی کرده و نوشته است که هاتف او در حالتی شبیه به خلسه عصبی یا (هیستری) فرو می رفت و آنچه باز می گفت به عنوان پاسخ مطلوب تلقی می گردید.
«اخلاق» وابسته به دلف به وسیله ی راهبان و هاتفان باهوش در قلب خواستاران رخنه می یافت و فلسفه ی واقعی سنّت های «آپولون» و رابطه ی آن با مکتب «دیونیزوسی» و همچنین «ارفه ایها» و «فیثاغورسیان» به دقت بازگو می شد. (11)
«همسانی» و «احترام به قانون» را آپولون به انسان فرا داد زیرا در سنّت او هیچکس نباید پا از گلیم خود فراتر نهد. نصایح مکتب دلف این است: «در برابر خداوند تعظیم کن» «حدّ خود را رعایت نما»، «به نفس خود مسلط باش»، «اولیای امور را احترام بگذار»، «در کلام خود نزاکت را مراعات نما»، «زنان را رعایت کن» و بالاخره دو اندرز جاودانه: «خویشتن را بشناس» و «چیزی اضافه بر نصیب مخواه» جزو کلمات امیدبخش و فلسفی مکتب دلفیک به شمار می روند.
«پیندار» این اندرزها را به صورت زیر خلاصه کرده است «همانگونه باش که می خواهی ترا بشناسند».
«آپولون» بنظر پرفسور «گوتری Guthrie» استاد دانشگاه کمبریج، مظهر «عشق مردم یونان به تصوّرات مشخص» است و به همین جهت برای یونانیان، قانونگزاری عادل و عاقل بشمار می رود که رابطه ی قانون و افراد را در پیشگاه خدایان معین می کند.
«افلاطون» قانونگزاران را مجاز می داند که در زمینه سازمانهای مذهبی از «آپولون» استعانت جویند. (12)
«آپولون» به تزکیه از راه انتقام پابند است و «همر» این امر را مبدء توسعه ی اندیشه های روحانی ملت یونان می داند که ممکن است توسعه ی سیاسی و اجتماعی و مذهبی را نیز به همراه داشته باشد زیرا «آپولون» به احترام جامعه و اجتناب از کشتار بی هدف پابند است و به اخلاق اهمیت می دهد زیرا احترام زندگی انسانی را وابسته به اساس اخلاق می داند و از نظر مذهبی نیز «آپولون» با استبداد و ظلم خدایان و افراد مخالف است زیرا معتقد است که اعتماد و عدالت وابسته به احترام انسان به نفس خود می باشد.
«آپولون» از مکتب «ارفیسم» و «الوزیس» گامی فراتر نهاده و درک تزکیه روح و نفس را از راه اجرای سنّت های مذهبی باز می شناسد.
«آپولون» مذهب را امری مربوط به ملّت و دولت می داند و مکتب او «احترام به قانون ملت ها» را اصل اساسی می شمارد.
«دلف» در تلفیق نظرات «آپولون» و «دیونیزوس» نقشی اساسی ایفا کرده است. افراط در باده نوشی، پایکوبی و رقص، افراط در شهوات جسمی، بیرحمی و قساوت را هاتف «آپولون» در حالت خلسه تحریم می کند و اعتدال و احترام به قانون طبیعت را به طالبان اسرار یادآوری می نماید. جای تعجب است که سجایای «آپولون» گاهی به صورت متضاد نشان داده شده و زمانی او را بی رحم و بی اعتنا به امر سرنوشت مجسّم کرده اند.
پی نوشت ها :
1- مئوتیس استاد میتولوژی دانشگاه پاریس: سری نشریات «اسطوره ها و مذاهب Mythes et Religions» کتاب «خدایان یونان Les Dieu de la Grece» صفحه 48 به بعد.
2- این تیمه Time را با «تیمه Timee» که دیالوگ افلاطون است و درباره ی فلسفه ی طبیعت بحث می کند نباید اشتباه کرد. این «تیمه» را «مئوتیس» در صفحه 12 کتاب «خدایان یونان» در مبحث مربوط به «زئوس- هرا» چنین توصیف کرده است: یکی از اصول اساسی ادراک در اندیشه ی یونانی «تیمه» است که افتخار، امتیاز، انحصار و حقی را به موجودی فناپذیر یا جاویدان اختصاص می دهد.
3- ای پید: هرکول خشمناک بیت 159 و 164 و 188 و 205
4- پسر کادموس پادشاه تب
5- اریزیکتون پسر پادشاه تسالی بود که درختان مقدس «دمتر» را قطع نموده بود و به جرم این گناه محکوم به گرسنگی شد وآنقدر گرسنه ماند تا خودکشی نمود در حالی که دمتر به فرمان سرنوشت او را به حال خود گذاشت.
6- «مذاهب یونان و روم Les religions grecque et romaine» صفحه 48 سطر 29 به بعد (چاپ Artheme Fayard)
7- مذاهب یونان و روم- صفحه 29 سطر 14 به بعد
8- یونانیها و رومیها این نام را مخصوص راهبه هائی افسانه ئی آپولون دانسته اند (ویرژیل: فصل ششم ابیات 10-77-83-258)
9- یونانیها (ژ) را (گِ) تلفظ می کنند بنابراین تلفظ یونانی این اسم «آگییوس» خواهد بود.
10- «مذاهب یونان و روم» فصل مربوط به «مذهب یونان در عصر آرکائیک» تألیف: «آلن هوس» صفحه 49 سطر اول (این یک نظریه یونانی است و به هیچ وجه نقل آن دلیل صحت و یا تأئید این نظریه نیست).
11- آپولون را عده ای پدر فیثاغورس حکیم دانسته اند و عقیده داشتند که حکومت جزیره ی نیکبختان، که بهشت پیروان «ارفه» می باشد در دست او قرار دارد و به همین جهت تعداد زیادی از داستانهای مربوط به آپولون بر روی دیوارهای معابد روم و بسیاری از صندوقهای قبور نقش شده بود.
اوگوست نخستین امپراطور روم، آپولون را حامی خود می دانست و عقیده داشت که غلبه ی او بر آنتوان و کلئوپاتر در جنگ دریائی آکسیوم Actium (31 میلادی) در اثر توجه آپولون بوده است.
12- «مذاهب یونان و روم» تألیف «آلن هوس» صفحه 50 سطر 12
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}